-
[ بدون عنوان ]
1385/07/12 09:33
این سان که زره های دل بی قرار من سر در کمند عشق تو جان در هوای توست آنجا که سرا پای تو در روشنی صبح رویای شرابی است که در جام بلور است آنجا که سحر گونه گلگون تو در خواب از بوسه خورشید چو برگ گل ناز است آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد چشمم به تمنای تو باز است من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است راه دل خود را نتوانم...
-
Die For You
1385/07/07 07:01
میمیرم برات نمیدونستی میمیرم بی تو بدون چشات رفتی از برم تو که نمیدونستی که دلم بسته به ساز صدات آرزوم که نمیدونستی که من میمیرم برات ، میمیرم برات عاشقم هنوز نمی خواستی که بمونی و بسوزی به ساز دلم دیدی من میرم نمی خواستی بری تا فردا گل خشکلم برو راهی نیست تا فردا سفرت بخیر اگه میری از اینجا تک تنها توی شهر دور برو که...
-
خودم
1385/06/28 13:23
-
خیال
1385/06/18 19:03
خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست به رغم مدعیانی که من عشق کنند جمال چهره تو حاجت موجه ماست ببین که سی زنخدان تو چه می گوید هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست به حاجت در خلوت سرای خاص بگو فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست به ورت...
-
دیده غمگین
1385/06/13 19:03
باز در دیده غمگین سحر روح بیمار طبیعت پیداست باز در سردی لبخند غروب رازها خفته ز نا کامی هاست دلم از نام خزان می ترسد زانکه من زاده تابستانم شعر من آتش پنهان من است روز و شب شعله کشد در جان من می رسد سردی پاییز حیات تاب این سیلی بلاخیزم نیست غنچه ام غنچه ای نشکفته به کام طاقت سیلی پاییزم نیست
-
دوستی
1385/06/13 19:00
دل من دیر زمانیست که می پندارد: <<دوستی>> هم گلی است مثثل نیلوفر و ناز، ساقه ترد ظریفی دارد بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد جان این ساقه نازک را دانسته بیازارد
-
بهترین بهترین من
1385/06/13 18:59
در کنار چشمه سحر سر نهاده روی شونه سحر گیسوی خیسش به دست با د چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم رنگ شکفته در زلال عطر های گرم بهترین ترانه بهترین سکوت با همان سکوت شرمگین با همان ترانه ها و عطر ها بهترین هر چه بود و هست در بنفشه زار چشم تو من ز بهترین بهشت ها گذشته ام من به بهترین بهار ها رسیده ام ای غم تو همزبان...
-
عشق قدیمی
1385/06/12 18:38
باز یه شبی میاد تو هم سراغمو میگیری باز خوب میدون من که میری مثل یه راه من میدونم که تو هم یه روز دلت برام تنگ میشه باز بازم دلت نها میشه تو اون همه سوزو گداز عطر صدات پیچیده باز توی اتاق خونه عکس تو رو میبینم و بازم میشه دیونه با هر نفس داد می زنم شاید بیای کنارم دیونه نگاتم و راه فرار ندارم تویی عشق قدیمی همنفس...